محل تبلیغات شما

موضوع تاریخی همواره با چالش جذابیت روبرو بوده و هست. نویسنده ای که بتواند دو مقوله جذابیت و استناد را به همراه هم استفاده کند واقعا نویسنده قهاری است و معلوم است برای کارش وقت گذاشته، کتاب های استاد باستانی پاریزی تا حدودی این ویژگی را رعایت کرده است. چالش استناد و جذابیت موضوعی است که عده ای را به سمت داستان نویسی می کشد و برخی را به سوی نوشتارهای علمی.

این چالش در موضوعات تاریخ شفاهی و خاطرات شفاهی بیشتر خودش را نشان می دهد. گاهی نویسنده چنان از استناد دور می شود که خودش را غرق در تاریخ و روایت راوی می کند. توصیف ها چنان حسی می شود که خواننده در لحظاتی واقعا وارد زندگی راوی- البته روایت تدوین شده راوی- می شود و با او دچار استرس و ترس و شادی می شود. این توصیفات اگرچه برای ایجاد حس خلق می شوند اما لحظه ای غفلت امکان دارد همین توصیفات تبدیل به تحریفات تاریخی شود! دیروز کار یکی از نویسندگان را مطالعه می کردم که موضوعش یکی از شهدای مدافع حرم بود. نویسنده به دوران تولد شهید رفته بود و از شرایط تاریخی حساس آن روزها می گفت. شهید متولد سال پیروزی انقلاب اسلامی است. همه سال 57 را سالی پرسروصدا و حساس می دانند، سالی که تمام مردم و زندگیشان با آن گره خورده بود. همین تصور باعث شده بود نویسنده آن روزها را چنان پرالتهاب به تصویر بکشد که شوق و ترس تمام وجودت را فرابگیرد. اما وقتی متوجه شدم که شهید متولد چند ماه نخست سال 57 است تمام احساسم بهم ریخت. چند ماه نخست 57 در مشهد حرکت های اعتراضی جنبه عمومی نداشت و شروع تظاهرات به صورت گسترده و پیوسته حداکثر به دهه اول شهریور بر می گردد و قبل از آن در مشهد تظاهرات ها پیوستگی و فراگیری سراسری نداشته است. اتفاقات سال 56 مثل فوت دکتر شریعتی، درگذشت مصطفی خمینی، 17 دی، 19 دی، و نوروز 57 همه همه حرکت های پراکنده مبارزاتی بود اما تشییع کافی شبیه یک حرکت عمومی بود که علت اصلی آن مقبولیت جایگاه کافی در میان متدینین بود. بعد از تشییع پیکر کافی تا شهریور هم حرکت های مبارزاتی چون تظاهرات بانوان مشهدی و. اتفاق افتاد اما جنبه عمومی پیدا نکرد تا آنکه مدرسه نواب در شهریور ماه آماده برگزاری سخنرانی های شهیدهاشمی نژاد شد. توده سخن آنکه یا مادر شهید جزء مبارزین بوده که در این حرکات پراکنده شرکت داشته یا نه و یک خانم معمولی بوده که حداکثر در ماجرای تشییع کافی شرکت کرده باشد. در ماه های نخست سال 57، مشهد شاهد تظاهرات عمومی نبوده و گسترده ترین تظاهرات مشهدی ها بعد از تشییع پیکر مرحوم کافی به دهم شهریور ماه بر می گردد. 

و اما وقتی نقد محتوایی به برخی سوژه ها داریم باید این ملاحظه را هم داشته باشیم که متن هر چه تاثیرگذارتر باشد نتیجه بهتری خواهد داد و فراگیری پیدا می کند. نمی دانم می توان گفت که استنادها در هر سوژه اقتضایی است؟! و لازم نیست برای هر پروژه ای نگران ضربه خوردن به خاطرات شفاهی و تاریخ شفاهی باشیم؟! مثلا رنگ و لعاب از بین رفته خاطرات یک خانم روستایی را با تصویرسازی از محیط و زندگی گذشته وی به مخاطب نشان داد تا خاطرات زنده تر شوند و جان بگیرند! البته که نمی توان خاطرات یک واقعه مشهور و تاثیرگذار را در اقیانوس تخیل غرق کرد و ارزش استناد آن را از بین برد؛ اما در موضوعات معمولی و بی اهمیت چه؟!
اگر هم بخواهیم تاریخ شفاهی کار کنیم متن حاصل شده هرچه باشد -خاطره یا تاریخ شفاهی- نتیجه پرسش هایی است که ما از راوی پرسیده ایم و بدون آن پرسش ها متن ما هم استناد ناقصی از پژوهش است؛ حالا چه کنیم پرسش ها را هم در خروجی بیاوریم یا دیگر اینقدر هم مستند نمی خواهیم باشیم؟!

مرز استناد در تاریخ شفاهی کجاست؟! مثلا اگر سوالات را هم بیاوریم نوع پرسیدن ما و لحن راوی در جواب ها جزء تاریخ نیست؟! شرایط زمانه و مکان مصاحبه چه؟! جایگاه اجتماعی و اعتقاد ی راوی در زمان مصاحبه چگونه لحاظ شود؟!

توصیه ای به اساتید

بخشنامه برگزاری روضه!

بخشنامه برگزاری مراسم محرم و صفر!

هم ,های ,ها ,شفاهی ,تاریخ ,استناد ,تاریخ شفاهی ,می شود ,را هم ,را به ,حرکت های

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سیاسی